گلمراد

گلمراد

گلمراد

گلمراد

۲ مطلب در شهریور ۱۳۹۸ ثبت شده است

شعر در مورد زلف ؛ 77 شعر در مورد زلف پریشان یار

پنجشنبه, ۷ شهریور ۱۳۹۸، ۰۶:۰۹ ق.ظ

شعر در مورد زلف

شعر در مورد زلف

در این مطلب از سایت جسارت سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد زلف برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید

گره در گره، دریای زلف یار

به طوفان خورده ست

زورق دلم

شعر در مورد زلف

به غلط ز دست دادم سر زلف یار خود را

که نیازموده بودم دل بیقرار خود  را

شعر در مورد زلف پریشان

چون زلف تو ام جانا در عین پریشانی

چون باد سحرگاهم در بی سر و سامانی

شعر در مورد زلف یار

هر موی زلف او یکی جان دارد

ما را چو سر زلف پریشان دارد

دانی که مرا غم فراوان از چیست

زانست که او ناز فراوان دارد

شعر در مورد زلف یار

زلف را شانه مزن ، شانه به رقص آمده است

من که هیچ… آینه ی خانه به رقص آمده است

شعر در مورد زلف سیاه

من دست نخواهم برد الا به سر زلفت

گر دسترسی باشد یک روز به یغمایی

شعر در مورد زلف و مو

در شیوه ی معشوقـی هرچند که استـادی

از حال ِ من آموزد زلف ِ تـو پریشـانی…

شعری در مورد زلف

هر که تشویش سر زلف پریشان تو دید

تا ابد از دل او فکر پریشان ننشست

شعر زیبا در مورد زلف

با کی حریف بوده ای بوسه ز کی ربوده ای

زلف که را گشوده ای حلقه به حلقه مو به مو

شعر درباره زلف پریشان

به هر مو زلف تو دارد دو صد دل

چه دزدی پر دلی نامهربانست

شعر درباره زلف سیاه

زلفت هزار دل به یکی تار مو ببست

راه هزار چاره گر از چار سو ببست

شعری درباره زلف یار

در هجر چنان گشتم ناچیز که گر خواهد

زلفت به سر یک مو در شانه کند ما را

شعری در مورد زلف یار

از خطا گفتم شبی زلف تو را مشک ختن

می زند هر لحظه تیغی مو بر اندامم هنوز

شعر کوتاه در مورد زلف یار

دل خواست تا حکایت زلف تو مو به مو

معلوم رای آصف جمشید فر کند

شعر عاشقانه درمورد زلف یار

هندوی زلف سرکشت با تو نشسته روبرو

حال مشوش مرا با تو گشود مو به مو

شعری در باره زلف یار

از خدا می طلبم عمر درازی چون زلف

که کنم مو به مو سیر سراپای کسی

شعر عاشقانه در مورد زلف

مو به مو بسته آن زلف گره گیر شدم

آخر از فیض جنون قابل زنجیر شدم

اشعار زیبا در مورد زلف یار

تا ز مجموعه زلف تو پریشان نشدم

مو به مو خواب پریشانم تعبیر نشد

شعر زیبا درباره زلف

پریشان کن سر زلف سیاهت شانه‌اش بامن

سیه زنجیر گیسو باز کن دیوانه‌اش با من

شعر درباره ی زلف پریشان

گفته بودی که دگر زلف پریشان نکنی

ماه را روز و شب چارده حیران نکنی

شعر در وصف زلف یار

زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم

ناز بنیاد مکن تا نکنی بنیادم

شعر به وصف زلف

پریشان کن سر زلف سیاهت شــــانه اش با من

سیه زنجیر گیسو بــاز کن دیوانه اش با من

شعر عاشقانه در وصف زلف

بستن زلف رها سنگدلی می‌ خواهد

دل شکستن همه‌جا سنگدلی می‌ خواهد

شعر در وصف زلف

جنون زلف هایت برده از من باز، بازی را

بیا پایان بده مردانه این گیسو درازی را

شعر زلف بر باد مده

شانه را در هوس زلف کجت آزردم

بار کج بود که بر شانه به منزل بردم

متن شعر زلف بر باد مده

ای زلف تو سرسلسله ی خانه به دوشان

چشمان تو سر حلقه ی پیمانه فروشان

معنی شعر زلف بر باد مده

می وزد باران،چرا خود را مرتب کرده ای؟

زلف را پیچیده ای چون نیش عقرب کرده ای!

تفسیر شعر زلف بر باد مده

آن روز که من دل به سر زلف تو بستم

دل سرزنشم کرد ، تو هم سرزنشم کن

شعر زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم

از سر زلف تو پیداست که “سر” می خواهی

از فروپاشی یک شهر خبر می خواهی

معنی شعر زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم

دل دیوانه از آن شد که نصیحت شنود

مگرش هم ز سر زلف تو زنجیر کنم

شعر زلف را بر باد مده

مثل بیدی زلف ها را ریختی بر شانه ها

گاه وقتی در قفس باشی رهاتر می شوی

تعبیر شعر زلف بر باد مده

تا دست من به حلقه ی زلفت مزین است

انگار داده است سلیمان نگیـن بـه من

معنى شعر زلف بر باد مده

آنسوی رود غزل واره های سرخ

دسته به دسته زلف ترا شانه کرده است

متن شعر زلف بر باد مده از حافظ

زمین از دلبران خالی ست یا من چشم و دل سیرم ؟

که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم

شعر زلف

گشود بس گره آن شب ز کار بسته ی ما

صبا چو از برِ آن زلف مُشک سود گذشت

شعر زلف یار

ای که با سلسله ­ی زلف دراز آمده ای”

با اسیری که در این سلسله داری چه کنم؟

شعر زلف پریشان

«یک دست جام باده و یک دست زلف یار»

اینگونه بود ها..! که بغل اختراع شد

شعر زلف سیاه

تا تار زلف تو به دلم زخمه می­زند

هر باد در هوای تو تنبور می­شود

شعر زلفای یارم بی نظیره

به رحمت سر زلف تو واثقم ور نه

کشش چو نبود از آن سو چه سود کوشیدن

شعر زلف یار

دل دیوانه ی من با غم تو می سازد

به رخش زلف مرقصان که  خودم غمگینم

شعر زلف بر باد

نیست از هیچ طرف راه برون شد زشبم

زلف افشان تو گردیده حصارم چه کنم؟

شعر زلف تو

 چون زلف توام جانا

در عین پریشانی

شعر زلف بلند

 به زلف گوی که آیین دلبری بگذار

به غمزه گوی که قلب ستمگری بشکن

شعر درباره زلف یار

 زلف او برده قرار خاطر از من یادگاری

من هم از آن زلف دارم یادگاری بیقراری

شعر برای زلف یار

 دارم از زلف تو اسباب پریشانی جمع

ای سر زلف تو مجموع پریشانیها

شعری درباره زلف یار

 مشک گفتم زلف او را زین سخن بشکست زلف

هندوی زلفش شکسته رو به ترکستان نهاد

شعر در وصف زلف یار

 چو زلف انداز من ساقی درآید

به دستی زلف و دستی جام گیرم

متن در مورد سگ

 از پی آنکه بگیرد سگ شبگرد مرا

فتنه اندر سر زلف چو عسس می گردد

شعر راجع به زلف یار

 سنبل چو سر عقاب زلف تو نداشت

در عالم حسن آب زلف تو نداشت

شعر عاشقانه زلف یار

 هر موی زلف او یکی جان دارد

ما را چو سر زلف پریشان دارد

شعر راجب زلف یار

 تا زلف ترا به جان و دل بنده شدیم

چون زلف بس جمع و پراکنده شدیم

شعر نو زلف یار

 پیش روی تو آفتابی زلف

زیر زلف تو سایه پرور گل

شعر گر زلف پریشانت

 نسیم مشک تاتاری خجل کرد

شمیم زلف عنبربوی فرخ

شعر درباره زلف سیاه

 چشمم بستی به زلف دلبند

هوشم بردی به چشم جادو

شعر در مورد زلف سیاه

 لبان لعل چون خون کبوتر

سواد زلف چون پر پرستو

شعر امروز لام زلف سیاه منو

 وان شکن برشکن قبایل زلف

که بلاییست زیر هر شکنی

شعر پریشان کن سر زلف سیاهت

 آهوی کمند زلف خوبان

خود را به هلاک می سپارد

شعر به قربون خم زلف سیاهت

 کاش یک روز سر زلف تو در دست افتد

تا ستانم من از او داد شب تنهائی

شعر زلف سیاه

احوال دل، آن زلف دوتا داند و من

راز دل غنچه را، صبا داند و من

شعر به قربان خم زلف سیاهت

روزها شد که دلم رفت و دران زلف بماند

یارب آن یوسف گم‌گشته بزندان چون است؟

متن شعر زلفای یارم بی نظیره

دست نیابد کسی به خاطر جمعم

زلف پریشان یار اگر بگذارد

شعر در وصف زلف یار

با سر زلف تو مجموع پریشانی خود

کو مجالی که سراسر همه تقریر کنم

شعر در مورد زلف یار

نسیم زلف تو در باغ خاطرم پیچید

دل خزان زده ام را پر از بهاران کرد.

متن کامل شعر زلف بر باد مده

زان شب که سر زلف تو در خواب بدیدم

حیران و پریشانم و تعبیر نکردی

شعر چون زلف توام جانا

تا در آن حلقهٔ زلف تو گرفتار شدم

سوختم تا که من از عشق خبردار شدم

شعر در مورد زلف

کارم که چو زلف توست در هم

بی‌قامت تو نمی‌شود راست

شعر در مورد زلف پریشان

شگفت نیست که در بند زلف توست دلم

که هرکجا که دلی هست، اندر آن سوداست

به غمزه گر نربودی دل همه عالم

ز عشق تو دل جمله جهان چرا شیداست؟

شعر در مورد زلف یار

نگذرد یاد گل و سنبلم اندر خاطر

تا به خاطر بود آن زلف و بناگوش مرا

شعر در مورد زلف یار

این کوزه چو من عاشق زاری بوده است

در بندِ سر زلفِ نگاری بوده است!

این دسته که بر گردن او می بینی

دستی است که در گردن یاری بوده است

شعر در مورد زلف سیاه

در سنبلش آویختم از روی نیاز

گفتم من سودازده را کار بساز

گفتا که لبم بگیر و زلفم بگذار  

در عیش خوش​آویز نه در عمر دراز 

شعر در مورد زلف و مو

بیش از این نمی‌توانم

در حلقه‌های زلفِ تو گم شوم

سال‌هاست که روزنامه‌ها

مرا مفقود خوانده‌اند

و تا اطلاعِ ثانوی

مفقود خواهم ماند

شعری در مورد زلف

خیالِ روی تو در هر طریق همره ماست

نسیمِ موی تو پیوندِ جان آگه ماست

اگر به زلف دراز تو دست ما نرسد

گناه بخت پریشان و دست کوته ماست

شعر زیبا در مورد زلف

زلفکانت خود حجابی بر نگاهت می‌کشد

وای از آن روزی که زلفت از حجاب آید برون

شعر درباره زلف پریشان

زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم

ناز بنیاد مکن تا نکنی بنیادم

شعر درباره زلف سیاه

هر که تشویش سر زلف پریشان تو دید

تا ابد از دل او فکر پریشان ننشست

شعری درباره زلف یار

ای دل اندربند زلفش از پریشانی منال

مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش

شعری در مورد زلف یار

کمند زلف به دوش افکن و به صحرا زن

که چشم مانده به ره آهوان صحرا را

  • عفت 23 عفت 23

شعر فاضل نظری ضد

دوشنبه, ۴ شهریور ۱۳۹۸، ۰۸:۴۱ ق.ظ

شعر فاضل نظری ضد

اشعار فاضل نظری ، اشعار عاشقانه فاضل نظری ، اشعار جدید اشعار فاضل نظری

در این مطلب از سایت تفریحی جسارت گزیده ای از بهترین اشعار فاضل نظری را برای شما عزیزان تهیه کرده ایم.در ادامه توضیحاتی در مورد این شاعر گرانقدر و کتاب های ایشان برای شما آورده ایم. اگر علاقه مند به خواندن اشعار نزار قبانی هستید روی لینک کلیک کنید.

بیوگرافی فاضل نظری

این شاعر گرانقدر متولد سال 1358 در شهرستان خمین است. او استاد دانشگاه و مدیرعامل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است.تحصیلات ابتدایی خود را در خمین و خوانسار گذرانده است.در سال 1376 برای تحصیل در رشته مدیریت به تهران آمد و دارای دکترای رشته مدیریت تولید و عملیات در دانشگاه شهید بهشتی است.

کتاب های فاضل نظری

گریه‌های امپراتور

اقلیت

آن‌ها

ضد

کتاب

اکنون

اشعار زیبای فاضل نظری

هرچه آیینه به توصیف تو جان کند نشد 

آه، تصویر تو هرگز به تو مانند نشد

گفتم از قصه عشقت گرهى باز کنم

به پریشانى گیسوى تو سوگند، نشد

اشعار فاضل نظری

خاطرات تو و دنیای مرا سوزاندند 

تا فراموش شود یاد تو، هرچند نشد

من دهان باز نکردم که نرنجی از من

مثل زخمى که لبش باز به لبخند، نشد

اشعار فاضل نظری دانلود

دوستان عاقبت از چاه نجاتم دادند

بلکه چون برده مرا هم بفروشند، نشد

اشعار فاضل نظری پی دی اف

نسبت عشق به من نسبت جان است به تن

تو بگو من به تو محتاج ترم یا تو به من

زنده‌ام بی تو همین قدر که دارم نفسی

از جدایی نتوان گفت به جز آه سخن…

اشعار فاضل نظری کتاب اقلیت

بامت بلند باد

که دلتنگی ات مرا

از هرچه هست

غیر تو بیزار کرده است.

شعر فاضل نظری خداحافظی تلخ

چشمت  به چشم ما و دلت پیش دیگری‌ست

جای گلایه نیست! که این رسم دلبری‌ست

 هرکس گذشت از نظرت در دلت نشست

تنها گناه آینه‌ها زودباوری‌ست.

دانلود کتاب اشعار فاضل نظری

 هرکس گذشت از نظرت در دلت نشست

تنها گناه آینه‌ها زودباوری‌ست.

دانلود اشعار فاضل نظری برای موبایل

شراب تلخ بیاور که وقت شیدایی‌ست

که آنچه در سر من نیست بیم رسوایی‌ست

چه غم که خلق به حسن تو عیب می‌گیرند

همیشه زخم زبان خون‌بهای زیبایی‌ست

دانلود تمام اشعار فاضل نظری

اگر خیال تماشاست در سرت بشتاب

که آبشارم و افتادنم تماشایی‌ست

 شباهت تو و من هر چه بود ثابت کرد

که فصل مشترک عشق و عقل، تنهایی‌ست

فایل پی دی اف اشعار فاضل نظری

کنون اگرچه کویرم، هنوز در سر من

صدای پَر زدن مرغ‌های دریایی‌ست

اشعار فاضل نظری در کتاب ضد

سفر مگو که دل از خود سفر نخواهد کرد

اگر منم که دلم بی تو سر نخواهد کرد

 من و تو پنجره‌های قطار در سفریم

سفر مرا به تو نزدیکتر نخواهد کرد.

اشعار جدید فاضل نظری کتاب ضد

سکه‌ی این مهر از خورشید هم زرین‌تر است

خون ما از خون دیگر عاشقان رنگین‌تر است

رود راهی شد به دریا، کوه با اندوه گفت

می‌روی اما بدان دریا ز من پایین‌تر است

شعر فاضل نظری به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد

ما چنان آیینه‌ها بودیم، رو در رو ولی

امشب این آیینه از آن آینه غمگین‌تر است

گر جوابم را نمی‌گویی، جوابم کن به قهر

گاه یک دشنام از صدها دعا شیرین‌تر است

شعر امام رضا فاضل نظری

سنگدل! من دوستت دارم، فراموشم نکن

بر مزارم این غبار از سنگ هم سنگین‌تر است.

شعر فاضل نظری خداحافظی تلخ

این چیست که چون دلهره افتاده به جانم

حال همه خوب است، من اما نگرانم

در فکر تو بستم چمدان را و همین فکر

مثل خوره افتاده به جانم که بمانم

شعر فاضل نظری عاشقانه

چیزی که میان تو و من نیست غریبی است

صد بار تو را دیده ام ای غم به گمانم؟

انگار که یک کوه سفر کرده از این دشت

اینقدر که خالی شده بعد از تو جهانم

شعر فاضل نظری جدید

از سایه ی سنگین تو من کمترم آیا؟

بگذار به دنبال تو خود را بکشانم

ای عشق، مرا بیشتر از پیش بمیران

آنقدر که تا دیدن او زنده بمانم

شعر فاضل نظری امام حسین

بگذار اگر این‌بار سر از خاک برآرم

بر شانه‌ی تنهایی خود سر بگذارم

از حاصل عمر به‌هدر رفته‌ام ای ‌دوست

ناراضی‌ام، امّا گله‌ای از تو ندارم

شعر فاضل نظری امام رضا

در سینه‌ام آویخته دستی قفسی را

تا حبس نفس‌های خودم را بشمارم

از غربت‌ام این‌قدر بگویم که پس‌از تو

حتی ننشسته‌ست غباری به مزارم

شعر فاضل نظری عشق

ای کشتی جان! حوصله کن می‌رسد آن‌روز

روزی که تو را نیز به دریا بسپارم

 نفرین گل سرخ بر این «شرم» که نگذاشت

یک‌بار به پیراهن تو بوسه بکارم

شعر فاضل نظری محرم

ای بغض فرو خفته مرا مرد نگه دار

تا دست خداحافظی‌اش را بفشارم.

شعر فاضل نظری زیبا

با من که به چشم تو گرفتارم و محتاج

حرفی بزن ای قلب مرا برده به تاراج

ای موی پریشان تو دریای خروشان

بگذار مرا غرق کند این شب مواج

شعر فاضل نظری به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد

یک عمر دویدیم و به جایی نرسیدیم

یک آه کشیدیم و رسیدیم به معراج

 ای کشته ی سوزانده ی بر باد سپرده

جز عشق نیاموختی از قصه حلاج

شعر عاشقانه کوتاه فاضل نظری

یک بار دگر کاش به ساحل برسانی

صندوقچه ای را که رها گشته در امواج

شعر عاشقانه جدید فاضل نظری

ای که برداشتی از شانه‌ی موری باری

بهتر آن بود که دست از سر من برداری

 ظاهر آراسته‌ام در هوس وصل، ولی

من پریشان‌ترم از آنم که تو می‌پنداری

شعر عاشقانه غمگین فاضل نظری

هرچه می‌خواهمت از یاد برم ممکن نیست

من تو را دوست نمی‌دارم اگر بگذاری

 موجم و جرأت پیش آمدنم نیست، مگر

به دل سنگ تو از من نرسد آزاری

شعر عاشقانه زیبا فاضل نظری

بی‌سبب نیست که پنهان شده‌ای پشت غبار

تو هم ای آینه از دیدن من بیزاری؟!

شعر عاشقانه ی فاضل نظری

در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم

اصلن به تو افتاد مسیرم که بمیرم

یا چشم بپوش از من و از خویش برانم

یا تنگ در آغوش بگیرم که بمیرم.

شعر فاضل نظری جدید

یک قطره ی آبم که در اندیشه ی دریا

افتادم و باید بپذیرم که بمیرم

جدیدترین شعر فاضل نظری

این کوزه ترک خورد! چه جای نگرانی است

من ساخته از خاک کویرم که بمیرم

خاموش مکن آتش افروخته ام را

بگذار بمیرم که بمیرم که بمیرم.

شعر های جدید فاضل نظری

عقل بیهوده سر طرح معما دارد

بازی عشق مگر شاید و اما دارد

با نسیم سحری دشت پر از لاله شکفت

سر سربسته چرا اینهمه رسوا دارد

اشعار فاضل نظری درباره امام حسین

در خیال آمدی و آینه ی قلب شکست

آینه تازه از امروز تماشا دارد

بس که دلتنگم اگر گریه کنم می گویند

قطره ای قصد نشان دادن دریا دارد

شعر فاضل نظری در مورد عشق

تلخی عمر به شیرینی عشق آکنده است

چه سر انجام خوشی گردش دنیا دارد

عشق رازیست که تنها به خدا باید گفت

چه سخن ها که خدا با من تنها دارد.

شعر عشق از فاضل نظری

موج عشق تو اگر شعله به دل‌ها بکشد

رود را از جگر کوه به دریا بکشد

گیسوان تو شبیه ‌است به شب اما نه

شب که اینقدر نباید به درازا بکشد

شعر عشقی از فاضل نظری

خودشناسی قدم اول عاشق شدن است

وای بر یوسف اگر ناز زلیخا بکشد

عقل یکدل شده با عشق، فقط می‌ترسم

هم به حاشا بکشد هم به تماشا بکشد

شعر زیبااز فاضل نظری

زخمی کینه‌ی من این تو و این سینه‌ی من

من خودم خواسته‌ام کار به اینجا بکشد

یکی از ما دو نفر کشته به دست دگری‌است

وای اگر کار من و عشق به فردا بکشد

زیباتری شعر فاضل نظری

من خود دلم از مهر تو لرزید, وگرنه

تیرم به خطا می رود اما به هدر, نه!

دل خون شده وصلم و لب های تو سرخ است

سرخ است ولی سرخ تر از خون جگر, نه

شعر بسیار زیبای فاضل نظری

با هرکه توانسته کنار آمده دنیا

با اهل هنر؟ آری! با اهل نظر؟ نه!

بد خلقم و بد عهد زبانبازم و مغرور

پشت سر من حرف زیاد است مگر نه؟

اشعار فاضل نظری

یک بار به من قرعه عاشق شدن افتاد

یک بار دگر, بار دگر, بار دگر … نه

اشعار فاضل نظری دانلود

بعد از این بگذار قلب بی‌قراری بشکند

گل نمی‌روید، چه غم گر شاخساری بشکند

باید این آیینه را برق نگاهی می‌شکست

پیش از آن ساعت که از بار غباری بشکند

اشعار فاضل نظری پی دی اف

گر بخواهم گل بروید بعد از این از سینه‌ام

صبر باید کرد تا سنگ مزاری بشکند

شانه‌هایم تاب زلفت را ندارد، پس مخواه

تخته‌سنگی زیر پای آبشاری بشکند

اشعار فاضل نظری کتاب اقلیت

گرچه چشمان تو جز در پی زیبایی نیست   

دل بکن! آینه این قدر تماشایی نیست

حاصل خیره در آیینه شدن ها آیا               

دو برابر شدن غصه تنهایی نیست؟

اشعار فاضل نظری ، hauhv thjqg kzvd ، بهترین اشعار فاضل نظری ، اشعار جدید فاضل نظری

عکس بسیار زیبای فاضل نظری و رامبد جوان در برنامه خندوانه. برای دیدن عکس های فاضل نظری و عکس های جدید رامبد جوان روی لینک کلیک کنید.

شعر فاضل نظری خداحافظی تلخ

گل محمدی من مپرس حال مرا!

به غم دچار چنانم که غم دچار من است

دانلودکتاب اشعار فاضل نظری

از تو هم دل کندم و دیگر نپرسیدم ز خویش

چاره‌ی معشوق اگر عاشق از او دل کند چیست؟

دانلود اشعار فاضل نظری برای موبایل

چون سرو سرفرازم و نزد تو سر به زیر

قربان آن گلی که مرا خوار کرده است

دانلود تمام اشعار فاضل نظری

امکان رستگاری من گر نبوده است

بیهوده آزموده مرا بارها خدا.

فایل پی دی اف اشعار فاضل نظری

تاوان عشق را دل ما

هر چه بود داد

چشم انتظار باش

در این ماجرا تو هم…

اشعار فاضل نظری در کتاب ضد

شمع روشن شد و پروانه در آتش گل کرد

می توان سوخت اگر اَمر بفرماید عشق…

اشعار جدید فاضل نظری کتاب ضد

بعد‌ از این ‌در دل من، شوق رهایی هم نیست

این هم از عاقبت از قفس آزاد شدن

شعر فاضل نظری به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد

چو قناری به قفس…؟

یا چو پرستو به سفر…؟

هیچیک! من چو کبوتر، نه رهایم نه اسیر…!

شعر فاضل نظری

‎اُطلِبُ العشق مِنَ المهدِ الی تا به ابد !

‎باید این جمله برایِ همه دستور شود

شعر فاضل نظری خداحافظی تلخ

یاد شیرین تو بر من زندگی را تلخ کرد

تلخ و شیرین جهان اما چه فرقی می‌کند؟

هیچ کس هم صحبت تنهایی یک مرد نیست

خانه‌ی من با خیابانها چه فرقی می‌کند؟

شعر فاضل نظری عاشقانه

کفن برف کجا، !

پیرهن برگ کجا ؟!

خسته ام ، مثل درختی که از آذر ماهش …

شعر فاضل نظری جدید

زمین از آمدن برف تازه خشنود است

من از شلوغی بسیار رد پا بیزار…

شعر فاضل نظری امام حسین

هرچه می خواهمت از یاد برم ممکن نیست

من تو را دوست نمی دارم اگر بگذاری

شعر فاضل نظری امام رضا

برکه ای گفت به خود :”ماه به من خیره شده !”

ماه خندید که “من چشم به ‘خود’ دوخته ام !”

شعر فاضل نظری عشق

دعای زنده ماندن چیست وقتی عشق با ما نیست؟

خداوندا دعای دوستان را بی اثر گردان…

شعر فاضل نظری محرم

جز خودم هیچکسی در غم تنهایی من

مثل فواره سرِ گریه به دامان نگرفت

شعر فاضل نظری زیبا

سفر بهانه‌ ی دیدار و آشنایی ماست

از این به بعد سفر مقصد نهایی ماست

شعر فاضل نظری به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد

عشق رازیست

که تنها به خدا باید گفت…

چه سخن ها که خدا

با من تنها دارد…!

شعر عاشقانه کوتاه فاضل نظری

تو را هوای به آغوش من رسیدن نیست

وگرنه فاصله ما هنوز یک قدم است

شعر عاشقانه جدید فاضل نظری

از مضحکه ی دشمن تا سرزنش دوست

تاوان تو را می دهم اما به چه قیمت؟!

شعر عاشقانه غمگین فاضل نظری

ای چشم تو بیمار،گرفتار،گرفتار

برخیز چه پیش آمده این بار علمدار

گیریم که دست و علم و مشک بیفتد

برخیز فدای سرت انگار نه انگار

شعر عاشقانه زیبا فاضل نظری

خواستم با غم عشقش بنویسم شعری

گفت: هر خواستنی عین توانایی نیست

شعر عاشقانه ی فاضل نظری

ترس جای عشق جولان داد و شک جای یقین

آبروداری کن ای زاهد، مسلمانی بس است!

شعر فاضل نظری جدید

مپرس حال مرا روزگارم یارم نیست

جهنمی شده ام هیچ کس کنارم نیست

نهال بودم و درحسرت بهار ولی

درخت می شوم و شوق برگ وبارم نیست

جدیدترین شعر فاضل نظری

شبی به لطف بیا برمزار من شاید

بروید آن گل سرخی که برمزارم نیست

شعر های جدید فاضل نظری

مرا ای ماهیِ عاشق

رها کن، فکر کن من هم

یکی از سنگ هایِ

کوچکِ افتاده در نهرم

اشعار فاضل نظری درباره امام حسین

آن با وفا کبوتر جلدی که پر کشید

اکنون به خانه آمده اما عوض شده است

شعر فاضل نظری در مورد عشق

شادم تصور میکنی وقتی ندانی…

لبخندهای شادی و غم فرق دارد

برعکس می‌گردم طواف خانه‌ات را…

دیوانه‌ها آدم به آدم فرق دارد…!

شعر عشق از فاضل نظری

تصور کن بهاری را که از دست تو خواهد رفت

خم گیسوی یاری را که از دست تو خواهد رفت

شعر عشقی از فاضل نظری

گفتم از قصه عشقت گرهى

باز کنم

به پریشانى گیسوى تو

سوگند نشد

خاطرات تو و دنیای

مرا سوزاندند

تا فراموش شود یاد تو

هرچند نشد

شعر زیبااز فاضل نظری

بیقرار توام و در دل تنگم گله هاست   

آه !بیتاب شدن عادت کم حوصله هاست

اشعار فاضل نظری

  • عفت 23 عفت 23